بازوالدینی حد و مرزدار در مواجهه با ذهنیت های والد ناکار آمد:
همانگونه که گفته شد، در سبک درمانگری بازوالدینی حدومرز دار، درمانگر در جایگاه والد سالم نشسته و به مراجع کمک می نماید ذهنیت بزرگسال سالم را فعال نموده و به کودک شاد اجازه فعالیت بدهد. مداخلات درمانگر در زمان فعال شدن هر ذهنیت ناکارآمد می تواند متناسب با شرایط متفاوت باشد.
آنچه در اتاق درمان می گذرد..
گاهی در اتاق درمان، مراجع از جایگاه ذهنیت والد ناکارآمدش وارد تعامل می شود. در این حالت یا بسیار منتقد، تنبیه گر و سرزنشگر شده و این حالت را نسبت به خود و سایرین اعمال می کند و یا به صورت غیر واقع بینانه ای پرتوقع می گردد. زمانی که ذهنیت والد ناکارآمد در مراجع برانگیخته و فعال می شود، نیازهای بخش کودک را نادیده گرفته و یا سرکوب می کند. این اتفاق می تواند برای هر کدام از نیازهای کودک بیفتد. در هر کدام از این حالات نیاز است درمانگر مداخلات مناسب را انجام دهد.
در بسیاری از موارد، اهمالکاری بازی ارتباطی دو ذهنیت والد ناکارآمد با کودک عصبانی و تکانشی است. والد با لحنی توهین و تحقیر آمیز از کودک انتقاد کرده و یا از او انتظاراتی غیر واقع بینانه دارد. کودک عصبانی در عمل رفتارهای منفعل مهاجمانه نشان داده و کاری را که لازم است انجام نمی دهد. نتیجه این اهمالکاری به والد منتقد یا پرتوقع خوراک انتقادگری بیشتری می رساند وکودک باردیگر عصبانی تر شده و تکانشی تر عمل می کند. این چرخه ممکن است سالها به چرخش خود ادامه دهد.
زمانی که ذهنیت والد تنبیه گر/ انتقادگر در ابتدای درمان فعال می شود لازم است پس از توضیح درمورد ذهنیت ها، به مراجع کمک بدهیم لحن صحبت والد را از محتوی گفتار او تفکیک نماید. در بسیاری از موارد محتوی گفتار والد منتقد منطبق با واقعیت است اما لحن تند و زننده ای دارد که کودک عصبانی را فعال می نماید. زمانی که لحن از محتوی تفکیک می شود، مراجع می تواند بدون تحقیر یا توهین، محتوی منطقی حرف والد را تشخیص داده و آن را بررسی نماید. در این حالت با تقویت ذهنیت بزرگسال سالم، مراجع می تواند برای انجام کارهای عقب مانده ناشی از اهمالکاری خود برنامه ریزی نموده و از پس انجام آنها برآید.
ممکن است پس از آموزش این تکنیک به مراجع، در میانه درمان، درمانگر شاهد فعال شدن ذهنیت والد منتقد باشد. در این شرایط می توان از مراجع پرسید: « با توجه به آنچه در جلسات گذشته با هم بررسی کرده بودیم می توانی بگویی الان کدام بخش از تو این حرف را زد؟» به این ترتیب به مراجع کمک می شود تا با فعال کردن ذهنیت بزرگسال سالم، بتواند مانع فعال ماندن ذهنیت والد منتقد شود. همچنین تمرکز بر احساس کودک، در این زمان می تواند بسیار کمک کننده باشد. زمانی که والد منتقد فعال است، کودک خودش را جمع می کند و یا عصبانی شده و تکانشی عمل می کند. زمانی که درمانگر به سراغ کودک می رود و از مراجع می خواهد این بخش از وجود خویش را مشاهده کند، در واقع به او کمک می دهد که از ذهنیت والد ناکارآمد فاصله بگیرد. با نیازها و احساسات کودک ارتباط برقرار کند و به شیوه ای منطقی نیازهای او را برآورده نماید.
با تفکیک لحن و محتوی گفتار والد منتقد، و بازگویی پیام والد به صورت محترمانه به مراجع کمک می دهیم با خود مهربان باشد و شفقت به خود را در عمل تمرین نماید. با انجام این کار، عزت نفس وابسته به نتیجه در مراجع مرمت شده و مراجع می تواند فارغ از نتایج کارها، برای خودش به عنوان موجودی انسانی ارزش و احترام قائل باشد.
زمانی که والد پرتوقع، فعال می شود، کودک تحت فشار توقعات و انتظارات غیر واقع بینانه والد قرار می گیرد. همانطور که گفته شد ذهنیت والد ناکارآمد، ناشی از درونی سازی شیوه ناسالم و ناکارآمد والدین فرد در کودکی است. کمال گرایان افراطی در بسیار از موارد تحت فعالیت ذهنیت والد پرتوقع عمل می کنند. فشار ناشی از توقعات غیر واقع بینانه والد می تواند کودک آسیب پذیر یا کودک عصبانی را فعال نماید. استفاده از تکنیک های شناختی می تواند در مهار کردن ذهنیت والد پرتوقع موثر واقع شود. شناسایی خطاهای شناختی مراجع زمانی که به ارزیابی میزان کارآمدی خود می پردازد، می تواند به او سرنخ مناسبی برای شناسایی والد پرتوقع بدهد. استفاده از فلش کارتهای بازسازی شناختی تکنیک دیگری است که در این زمینه می تواند موثر واقع شود.
بدون دیدگاه